دو آمریکائی بهنامهای «تامریپلی» (دلون) و «فیلیپ گرینلیف» (رونه) برای سفر تفریحی به ایتالیا آمدهاند. «تام» در پی به دست آوردن پنج هزار دلاری است که پدر فیلیپ در صورت ترغیب پسرش به بازگشت به آمریکا پرداخت خواهد کرد. اما تام، آرامآرام، جلب زندگی بیدغدغه فیلیپ، محبوبهاش (لافوره) کشتی تفریحی او میشود و تصمیم میگیرد که به جای ترغیب فیلیپ به بازگشت به آمریکا، او را به قتل برساند و خودش جای او را بگیرد...
یک نوازنده ساكسیفونی بنام «فرد مادیسون» در آیفون خانه اش میشنود که "دیک لورنت مرده است". این پیام در ابتدا برای او بی مفهوم است. روزی همسرش بستهای حاوی یک کاست ویدئو در جلو خانه پیدا میکند، وقتی با هم به تماشای آن مینشینند نمای بیرونی خانه خود را مبینند. آن دو حدس میزنند که فیلم را یک بنگاه معاملات ملکی فرستاده است. بعدتر فیلمی دیگر پیدا میکنند که اینبار علاوه بر نمای بیرون، وارد خانه شده و آنها را خوابیده در اتاق خواب نشان میدهد. نگران از این موضوع، به پلیس آگاهی میدهند. ماموران پلیس ناتوان از حل معما از آنها می خواهند ضریب امنیتی خانه را بالاتر ببرند...
جکی براون مهماندار هواپیمایی است که پول های یک فروشنده اسلحه را جابه جا می کند. وی در یکی از ماموریت های خود توسط دو نفر از مامورین پلیس دستگیر می شود. آنها از وی می خواهند که با آنها همکاری کرده و باعث دستگیری فروشنده اسلحه و در نتیجه آزادی خود شود. جکی می داند که درصورت لو دادن حتی نام رئیس خود، زنده نخواهد ماند. در این میان با مکس چری آشنا می شود که ضمانت وی را برای آزادی از زندان بعهده گرفته است. حال جکی باید نقشه ای برای رها شدن از دست مامورین پلیس و فروشنده اسلحه بیابد.
درباره زنی است که بعد از نادیده گرفته شدن خواستههایش توسط پلیس مبنی بر دستگیری مردی که باعث قتل شوهرش شده؛ خودش تصمیم به اجرای قانون میگیرد که برایش دستگیری به اتهام قتل و عاشق یک افسر پلیس شدن را ببار میآورد…
گوردي بروئر (شوارتسنگر)، آتش نشان لس آنجلسي، پس از کشته شدن همسر و پسرش در بمب گذاري مقابل دفتر نمايندگي کلمبيا، وارد عمل مي شود تا به سبک خودش، انتقام بگيرد.
«ارین گرنت» ( دمی مور ) بعد از جدایی از همسرش، سرپرستی دختر کوچکش را از دست می دهد. او در تلاش برای پول در آوردن، در یک کلوب شبانه بعنوان رقاص کار می کند. درگیری بین یک نماینده مجلس، و یکی از اعضای کلوب باعث می شود که فرصتی برای او بوجود بیاید تا...
داستان زندگی خانواده ای که ساکن بخش جنوبی لس آنجلس هستند و شهر مذکور در آرامش پیش از طوفان جلسه دادگاهی پادشاه رادنی قرار دارد.