وقتی کورالین به خانهای قدیمی نقل مکان میکند، احساس میکند مورد نارضایتی و بیتوجهی والدینش قرار گرفته است. او دری مخفی با راهرویی آجری پیدا میکند. در طول شب، او از راهرو عبور میکند و دنیایی موازی را مییابد که در آن همه به جای چشم، دکمه دارند با پدر و مادری مهربان و تمام رویاهایش به حقیقت میپیوندند. وقتی مادر دیگر از کورالین دعوت میکند تا برای همیشه در دنیای او بماند، دختر امتناع میکند و متوجه میشود که واقعیت جایگزینی که در آن به دام افتاده است، تنها ترفندی برای به دام انداختن او است.
داستان در رابطه با شهری به نام زوتاپیا که حیوانات در آن ساکن هستند، وقتی روباه چرب زبان برای جرمی که مرتکب نشده، مقصر شناخته میشود، پلیس شهر (خرگوش) او را تحت پیگرد قرار میدهد. اما وقتی هر دوی آنها هدف یک توطئه می شوند، مجبور میشوند که با هم متحد شوند تا ...
گورو تبهکاری است که با شنیدن خبر دزدیده شدن هرم بزرگ جیزه تصمیم میگیرد تا برای تحت تأثیر قرار دادن رئیس بانکی که از آن برای کارهایش وام میگیرد، ماه را بدزدد…
«لوییس» ماشینی میسازد که خاطرات فراموش شده را بازیابی میکند اما به طور ناگهانی به آینده سفر میکند و در آنجا با خانوادهای رو به رو میشود که زندگی آنها به نبوغ او بستگی دارد و…
تن تن، به همراه سگش در بازار قدیمی شهر بروکسل، ماکت کوچک یک کشتی قدیمی قرن هفدهمی به نام یونیکورن (اسب شاخدار) را میخرد که متعلق به سرفرانسیس است که به دنبال حمله دزدان دریایی به ریاست مرد خبیثی به نام «راکام سرخپوش» (با بازی دانیل کریگ) در دریا غرق شده و گنج گران قیمتی را با خود به قعر اقیانوس برده است. تن تن پی میبرد که سرفرانسیس، سه ماکت مشابه ساخته و نقشه گنج غرق شده را در آنها جا سازی کرده و حالا مرد شیطان صفتی به نام ساخارین که از نوادگان «راکام سرخپوش» است به دنبال آن نقشههاست. بقیه ماجرا، رقابت تن تن وهادوک با ساخارین برای دست یابی به ماکت سرفرانسیس است…
مندی و الی بهزودی صاحب بچه میشوند. مندی به قدری از این بابت هیجان زده است که دیگر به چیزی اهمیت نمیدهد. دیگو، حالا که مندی صاحب یک خانواده شده است میخواهد او را ترک کند. سید فهمیده است که گروه بهزودی متلاشی میشود میخواهد برای خودش گروهی مستقل تشکیل دهد.
شرک از زندگی یکنواخت خود خسته شده برای همین آرزو دارد تا به روزهای قبل که مردم از او میترسیدند و به تنهایی زندگی میکرد بازگردد...
روایتی حماسی از ماجراجوییهای زنبوری کوچک به نام مایا میباشد که قلبی بزرگ دارد و…
دو گرگ از دو قبیله متضاد طی اتفاقی در سرزمینی غریب گرفتار میشوند و با کمک هم سعی میکنند تا به زادگاهشان بازگردند. اما عشق همه چیز را دگرگون میسازد…
جوجه ای است با موجودات فضایی برخورد میکند ولی چون مدرکی برای اثبات حرف خود ندارد تحقیر شده و مورد تمسخر اهالی شهر قرار میگیرد. سرانجام موقعیتی پیش میآید که قهرمان کوچولو درستی ادعاهای خودش را اثبات کند. موجودات فضایی واقعا در خیال حمله به زمین هستند و باید سیاره را نجات داد…
یک کبوتر جوان به نام بیباک در آرزوی تبدیل شدن به یک قهرمان بزرگ است. در همین حین او خبردار میشود که سرویس رویال کبوترهای خانگی در حال استخدام نیرو است. گروهی که به سادگی هر کبوتری نمیتواند عضو آن شود و تمامی اعضای آن از کبوتران قدرتمند و شجاع هستند. بیباک برای نامنویسی در گروه عازم لندن میشود و در آنجا با کبوتری به نام باگسی دوست میگردد و این آغاز ماجراهای جالبی است که برای او رخ خواهد داد. آیا او سرانجام به آروزیش میرسد؟