«پو» پاندایی چاق و عاشق کونگفو است. پدرش یک آشپز است و طبق رسم های قدیمی، پسر باید همان شغل پدر را ادامه دهد. ولی پو هیچ تمایلی به دنبال کردن شغل پدرش ندارد. استاد «اوگوای» دوست قدیمی استاد چیفو است. استاد اوگوای خواب می بیند که «تای لونگ» (شاگرد سابق استاد چیفو که ببری بسیار قوی و شیطانی و در زندان به سر می برد) از زندان بازگشته و هیچکس قدرت مقابله با او را ندارد، جز جنگجوی اژدها. اتفاقاً خواب او درست تعبیر شد و تای لونگ توانست از بزرگترین زندان چین فرار کند. روزی که قرار است مسابقه بین پنج شاگرد استاد «چیفو» برگذار شود تا جنگجوی اژدها مشخّص شود، پو کاملاً اتّفاقی وارد محلّ مسابقه شده و استاد اوگوای او را به عنوان جنگجوی اژدها معرّفی می کند. پو که از شدّت چاقی حتا نمیتواند نوک پای خود را ببیند، باید تای لونگ، ببر خبیث را شکست دهد.
«جیک بیرگارد» مردی میانسال است که زمانی معروف ترین هفتیرکش غرب بوده، حالا تصمیم دارد برای استراحت به اروپا برود. اما یک هفتیرکش جوان و بی کله معروف به «هیچکس» بدنبال جیک است تا قبل از بازنشسته شدن، او را در رویارویی با یک گروه خلافکار ۱۵۰ نفره که به «دسته وحشی ها» شهرت دارند، یاری کند...
مورچهای به نام «فلیک» علاقه زیادی به اکتشاف پدیدهها دارد درحالیکه مورچههای دیگر هر روز به جمعآوری غذا میپردازند. در این میان تعدادی ملخ مورچهها را آزار میدهند و ملکه برای رهایی از آزار ملخها، هر روز مقداری از غذای جمع شده را به آنها میدهد. فلیک که مورچهای جوان و ماجراجو است تصمیم میگیرد تا به جای دوری برود و کمک بیاورد تا مورچهها بتوانند از پس این ملخها بربیایند و…
«ویلیام تاچر» (لجر)، ملازم یک شوالیه ی قرن چهاردهمی، به طور اتفاقی جایگزین ارباب فقیرش می شود و به جای او در مسابقات نیزه بازی روی اسب شرکت می کند. «تاچر» در مسابقه برنده می شود و تصمیم می گیرد کار جدیدش را ادامه دهد...
ماموریت خواهر و برادر کورتز برای یک جزیره مرموز تعیین می شود، که در آن یک دانشمند ژنتیک و مجموعه ای از بچه های جاسوس رقیب روبرو می شوند.
جان برای زندگی به شهر لندن مهاجرت میکنند و گارفیلد نیز به همراه آنها عازم این شهر میشود. در این میان یک پیرزن ثروتمند تمام دارایی خود را به گربهاش «پرنس ۱۲» میبخشد. این امر حسادت تنها وارث او «لرد دارگیس» را بر میانگیزد. به همین دلیل «لرد دارگیس» درصدد قتل «پرنس ۱۲» برمیآید و او را در درون رودخانه میاندازد. در همین حال گارفیلد و ادی به گشت و گذار در خیابانهای لندن مشغولند. درنهایت، طی حادثهای گارفیلد و پرنس جا به جا میشوند و گارفیلد به سمت قلعه و در واقع به سوی خطر روان میشود…
قسمت دوم فرشتگان چارلی، برمبنای یک مجموعه ی تلویزیونی سال های 1981-1976، پیرو قسمت اول(مگی، 2000).نام کامل فیلم « فرشتگان چارلی 2: با تمام سرعت» . ـ داستان: «دیلن» (باریمور)، «ناتالی» (دیاز) و «الکس» (لیو)، یک بار دیگر به دفتر رئیس شان، «چارلی» (صدای جان فورسایت) فراخوانده می شوند و درجریان تازه ترین مأموریت شان قرار می گیرند: پیدا کردن یک جفت انگشتر که حاوی اطلاعاتی طبقه بندی شده هستند...
داستان سریال درباره شخصیتی با نام مت مورداک می باشد، کسی که در کودکی بینایی خود را از دست داد اما در عوض حواس خارق العاده ای را به دست آورد. حال او در روز به عنوان یکی وکیل، و در شب به عنوان یک ابر قهرمان در نیویورک مدرن با بی قانونی مبارزه می کند...