دو مرد زندانی عهد می بندند که پس از چند سال، از طریق رفتار مناسب با عرف، به آرامش و رهایی نهایی دست یابند.
اقتباسى حرفه اى از نمایشنامه ى پرآوازه ى تنسى ویلیامز كه به تمامى در فضاى محدود یك خانه ى اربابى میگذرد و تنها با اتكا به گفت و گوهایى بسیار حساب شده پیش میرود . بازى دو شخصیت اصلى فیلم فوق العاده است و بازى ضعیف برخى از بازیگران نقش هاى فرعى را هم جبران میكند . ـ داستان : « بریك » ( نیومن ) ، همسرش ، « مگى » ( تیلر ) را در مورد مرگ دوستش مقصر میداند و به همین دلیل از او كه دیوانه وار دوستش دارد متنفر شده و به نوش خوارى پناه آورده است . « بریك » و برادرش ، « كوپر » ( كارسن ) در املاك پدرى جمع شده اند تا سرانجام پدر ( آیوز ) - كه به تشخیص پزشكان در آستانه ى مرگ است - روشن شود ...
« جیم » ( دین )، پسر جوان خانواده اى است كه در آن مادر ( دوران ) تسلط عجیبى بر پدر ( باكوس ) دارد. به همین دلیل « جیم » با این دو رابطه ى چندانى ندارد. او در دبیرستان جلب « جودى » ( وود )، دخترى مى شود كه از بى محبتى هاى پدرش رنج مى برد...
«میشل پوآكار» ( بلموندو )، مردى جوان، بى قید و بند و بیكار، روزى پلیسى را مى كشد. سپس در پاریس با « پاتریشا فرانچینى » ( سیبرگ )، مهاجر آمریكایى آشنا مى شود. میشل به پاتریشا پیشنهاد مى كند كه با هم به ایتالیا فرار كنند. اما...