“کانر” پسربچه ای است که مشکلات زیادی را تحمل میکند. مادر او در حال دست و پنجه نرم کردن با سرطان است و در مدرسه نیز قلدرها دست از سرش بر نمیدارند. با اینحال یک شب هیولای درختی غول پیکری نزد او می آید و معامله ای را با کانر انجام میدهد که…فیلمنامه بر اساس رمانی با همین نام که در سال ۲۰۱۱ توسط پاتریک نس نوشته شدهاست به نگارش درآمده در سال ۲۰۱۷ چندین جایزه گویا برد و یکی از پر افتخارترین فیلمهای تاریخ این جوایز محسوب میشود. فیلم در دوزاده رشته نامزد شد و توانست ۹ جایزه از جمله جایزه بهترین کارگردانی برای بایونا و بهترین موسیقی را بدست بیاورد. همچنین جایزه امپایر بهترین فیلم فانتزی را نیز در سال ۲۰۱۷ بدست آورد. این فیلم در تمام دنیا ۴۵٫۶ میلیون دلار فروش کرد.
دو زن جوان آمریکایی به اسامی «ویکی» (ربکا هال) و «کریستینا» (اسکارلت جوهانسن) برای گذراندن تعطیلات تابستانی نزد یکی از اقوام دور ویکی در شهر بارسلون در کشور اسپانیا می روند. ویکی زنی احساساتی است که بزودی قصد ازدواج با نامزدش داگ را دارد که مردی قابل اطمینان اما غیر رمانتیک است. کریستینا نیز دختری خوشگذران است که قصد دارد در بارسلون ماجراهای جدید عاطفی را تجربه کند. آنها در شهر با مرد نقاشی به اسم «جوان آنتونیو» (خاویر باردم) آشنا می شوند که هنوز با همسر سابقش «ماریا» (پنلوپ کروز) ارتباط دارد. کریستینا در اولین برخورد تحت تاثیر جذابیت جوان قرار می گیرد..
نقاشی به نام «فین» (هوک) رابطه ی نزدیکی با «استلا» (پالترو) دارد. تا این که «استلا» ناپدید می شود و «فین» دل شکسته، از فرط افسردگی هفت سال از نقاشی کردن دست می کشد. پس از مدتی «فین» به نیویورک می رود و تصمیم می گیرد ظرف ده هفته تابلوهایی را برای نمایشگاهی خلق کند. در همین حال دوباره «استلا» را می بیند که اکنون با مردی ثروتمندی به نام «والتر» (آزاریا) زندگی می کند...