بی فایدگی و ناکارامد بودن در سنگر ارتش فرانسه در جنگ جهانی اول مشهود است و واحد فرماندهی هم این مسئله را به خوبی میداند و باید کاری کند که شکوه و عظمت کشور و ارتش حفظ شود. به همین دلیل یک حمله غیر ممکن تدارک دیده می شود تا کمی از خاک تصرف شده توسط دشمن را باز پس گرفته شود ...
گروهى از سیاستمداران نابکار، روستایى ساده لوحی به نام «جفرسن اسمیت» را انتخاب میکنند تا جاى سناتورى را که به تازگى درگذشته است بگیرد...
«ریموند شا» ( هاروى ) قهرمان جنگ كره بدون این كه خود بداند، در زمان اسارت در منچورى شستوشوى مغزى شده تا مقاصد كمونیستها را عملى كند. غیر از كمونیستها تنها یك تن دیگر پاسخ این پرسش را مىداند و آن، مادر قدرت طلب «شا» ( لنزبرى ) است كه با كرملین رابطه دارد.