شهر کوچکی در سیسیل، بعدازظهری گرم. نزدیکی دختری پانزده ساله به‌نام "آنیزه" (ساندرلی) به "پپینو" (پولیزی) نامزد خواهر بزرگ‌ترش، باعث بی‌آبروئی دو خانواده می‌شود. پدر دختر، "وینچنتسو" (اورتسی)، "پپینو" را وادار می‌کند تا از ازدواج با دختر بزرگ‌تر منصرف شود و با "آنیزه" ازدواج کند. "پپینو" ابتدا می‌پذیرد اما بعد اطلاع می‌دهد که با دختر ازدواج نخواهد کرد. پدر که "آنیزه" را حبس کرده است از پسرش می‌خواهد تا "پپینو" را به قتل برساند و...

جوانی به نام بن (هافمن) از خانواده ای ثروتمند پس از پایان تحصیلات دبیرستان به خانه باز می گردد، او برنده جایزه بورسیه تحصیلی نیز شده است اما هنوز تصمیمی برای ادامه زندگی نگرفته است. در مهمانی که به خاطر قبولی او برگزار شده، خانم رابینسون، همسر دوست پدرش (بنکرافت)که زنی میانسال است به او علاقه مند شده و سعی می کند او را بفریبد. بن رابطه دوستی با او را شروع می کند اما کم کم عاشق دختر خانم رابینسون می شود....