رادنی هیچ گاه نتوانسته از قطعات خوبی برخوردار شود و همیشه پدر ظرف‌شویش مجبور بوده قطعات یدکی کهنه‌ی دیگران را برایش بیاورد. رادنی دو آرزو دارد، اولین آرزوی او تغییر دنیا و ایجاد محل بهتر برای ربات‌هاست و دومین آرزوی او ملاقات با مخترع بزرگ «بیگ وِلد» می‌باشد. رادنی که علاقه زیادی به اختراع دارد ربات اعجوبه‌ای درست می‌کند که کارهای جالبی از او سر می‌زند و برای نشان دادن کارش به بیگ وِلد تصمیم می‌گیرد به «روبوت‌سیتی» برود. اما وقتی به آنجا می‌رسد متوجه می‌شود که شهر رؤیایی‌اش به دست «رچت» افتاده و او تصمیم دارد که تمام ربات‌های رده پایین را از بین ببرد و فروش قطعات دست دوم را متوقف سازد. همچنین «رچت» در حال ساختن روبات‌های پیشرفته است و می‌خواهد نسلی قدرتمند را جایگزین نسل فعلی کند. رادنی وقتی می‌فهمد که اوضاع از چه قرار است به گروهی از ربات‌های از کار افتاده می‌پیوندد و با خلاقیتی که دارد دست به ترمیم همه‌ی ربات‌ها می‌زند و برای به‌دست آوردن قطعه‌های یدکی مجبور به مبارزه با «رچت»می‌شود و…

تِد، کارمند یک موزه هست که توسط صاحب موزه، به مأموریتی فرستاده می‌شود تا مجسمه‌ای گمشده را که در آفریقا قرار دارد به موزه بیاورد. اما تِد به‌طور اتفاقی یک میمون را به‌جای آن با خود می‌آورد و…

تاد و کوپر بهترین دوستان هم هستند اما وقتی کوپر فرصت ملحق شدن به یکی از گله های محبوب را بدست می آورد، رابطه محکم آنها مورد آزمایش سختی قرار می گیرد…

زمانی که صاحب مزرعه اقدام به ترک مزرعه‌اش می‌کند، حیوانات مزرعه شروع می‌کنند به بازی کردن و آواز خواندن و رقصیدن. اما اوضاع نمی‌تواند تا ابد به همین شکل ادامه یابد. نهایتا کسی باید پا پیش بگذارد و امورات مزرعه را در غیاب صاحبش اداره کند…

پسر جوان و شلوغی به نام لوکاس نیکل بعد از اینکه با استفاده از تفنگ آبی خود، آشیانه مورچه‌ها را خراب می‌کند به طرز معجزه آسایی تغییر سایز می‌دهد و به اندازه مورچه‌ها در می‌آید و به دست همان مورچه‌ها به کار گرفته می‌شود. تا اینکه روزی…

زن جنگجویی بنام «الکترا» که بتازگی از مرگ نجات یافته، اکنون سعی دارد از یک پیرمرد و دخترش، در مقابل مامورانی که دارای قدرت های ماورای طبیعی هستند، محافظت کند...