داستان بر اساس زندگی واقعی و رویدادهای حقیقی هنری هیل، گنگستر مخوف سابق را روایت میکند. هنری از کودکی آرزو داشته یک گانگستر شود بهطوریکه گانگستر شدن را از رئیس جمهور آمریکا شدن بهتر میدانست. هنری جوان به عنوان صرفاً یک پیشخدمت و راننده برای سازمان جنایی نزدیک محلهشان... ترجمه از رضا بهادری
شش سارق (با نامهای مستعار آقای سفید، آقای طلایی، آقای صورتی، آقای نارنجی، آقای آبی و آقای قهوهای) از طرف گنگستری به نام 'جو کپت و پسرش ادی برای سرقت از یک فروشگاه الماسفروشی اجیر میشوند. هیچگاه صحنهٔ اصلی دزدی نشان داده نمیشود و بیننده فقط حوادث پیش و پس از آن را میبیند. از بین سارقان، آقای آبی و قهوهای در حین دزدی کشته میشوند و آقای نارنجی نیز زخمی میشود. آنها متوجه میشوند یک نفر آنها را لُو داده است زیرا پلیسها در آنجا کمین کرده بودند. هر کدام از اعضا در پی پیدا کردن کسی است که آنها رو لو داده است.
«آلوی سینگر» (آلن)، کمدین موفق که دو بار ازدواج کرده، اکنون تنها در منهتن زندگی می کند. او وقتش را صرف کار حرفه ای، رفتن به سینما و مراجعه به روان کاو می کند. تا این که در سال ۱۹۷۵، پس از شانزده سال مراجعه به روان کاو، «آلوی» با دختری به نام «آنی هال» (کیتن) آشنا می شود...
آنورا، یک کارگر جنسی جوان از بروکلین، زمانی که با پسر یک الیگارش آشنا میشود و بیمعطلی با او ازدواج میکند، فرصتی در یک داستان سیندرلایی پیدا میکند. وقتی خبر به روسیه میرسد، افسانهاش با تهدید مواجه میشود زیرا والدین برای باطل کردن ازدواج راهی نیویورک میشوند.
از جريان سازترين آثار تاريخ سينماي امريکا و موفق در ترکيب ژانرهاي مختلف سينمايي. داناوي و بيتي درخشان بازي مي کنند هم چنين هاکمن، پارسونز و پولارد بازي هاي قابل قبولي ارائه مي دهند. فيلم اداي ديني به فقط يک بار زندگي مي کنيد (فريتس لانگ، 1937) به شمار مي آيد.ـ برنده دو جایزه اسکار و دو جایزه بفتا، نامزد هشت جایزه اسکار، هفت جایزه گلدن گلوب و دو جایزه بفتا ـ داستان: دوره ي بحران اقتصادي امريکا، اوايل دهه ي 1930. زوجي جوان و ياغي، »باني« (داناوي) و »کلايد« (بيتي)، به سرقت هاي کوچک دست مي زنند. آن دو خيلي زود با همراهي جواني مکانيک به نام »ماس« (پولارد)، برادر کلايد »باک« (هاکمن) و همسرش »بلانچ« (پارسونز) دارودسته اي تشکيل مي دهند و به شهرت مي رسند......
"ویکتور پیورت" کارخانه دار متعصب و سرسخت فرانسوی است که توسط "محمد لربی" یکی از رهبران شورشی عرب به گروگان گرفته می شود. آن دو لباس خاخامها را پوشیده و سعی می کنند از دست قاتلی که توسط دولت "محمد" فرستاده شده و همچنین پلیس فرار کنند...
کارآگاهی از شهری کوچک که در جستجوی مردی گمشده است تنها یک سرنخ دارد:ارتباط با زنی اهل نیویورک
داستان فیلم روز پس از فردا دربارهٔ جک هال است که یک متخصص و کارشناس علم هواشناسی است. هال معتقد است که ظرف پنجاه تا صد سال آینده یک عصر یخبندان جدید در انتظار ساکنان کُرهٔ خاکی است. او با دانشمندی بریتانیایی به نام تری راپسن آشنا میشود. آن دو به این نتیجه رسیدهاند که «روز فاجعه» بسیار زودتر از آن تاریخی خواهد بود که هال پیشبینی کردهاست…