پیرمردی در شهری بزرگ زندگی می‌کند و از کل جامعه فاصله گرفته است و در تنهایی به سر می‌برد. خانه‌ی کوچک او در میان آسمان خراش‌هایی است که هر روز بلندتر می‌شوند و اکنون شهرداری می‌خواهد خانه‌ی او را تخریب کند و تخلیه کند. اما پیرمرد حاضر نیست خانه‌اش را به هیچ وجه ترک کند به همین علت با هزاران بادکنک که به خانه‌اش وصل کرده است به پرواز در می‌آید تا سفر پر ماجرایی را آغاز کند. اما بر حسب اتفاق پسر شش ساله‌ی همسایه نیز با او همراه می‌شود و آنها در سفری به سرزمینی دور افتاده ماجراهای جالبی را تجربه می‌کنند.

هیدز با نیروی شیطانیش، هرکول پسر زئوس و هرا، خدایان یونانی را به انسان فانی تبدیل می کند و به زمین می‌فرستد و تا زمانی که هرکول قهرمان واقعی نشود، نمی‌تواند نزد خدایان بازگردد. او پس از آموزش نزد فیلو موفق می‌شود تا شهر را از وجود هیولایی غول‌آسا نجات دهد و در این میان عاشق مگ (به انگلیسی: Meg) می شود که…

دو سگ خالدار به نام‌های پانگو و پردیتا صاحب ۱۵ توله می‌شوند. زن شیطان صفتی به نام کرولا که به شدت به پالتو پوست علاقه دارد درصدد برمی‌آید تا توله‌ها را برباید و از پوستشان پالتو درست کند، اما پانگو و پردیتا با کمک سگ‌های دیگر…

دختر نوجوانی به نام آلیس وارد دنیایی جادویی شده. آیا او می‌توان به خانه بازگردد؟ نه تا زمانی که ملکه قلب‌ها جلوی راه او را گرفته است…

در یک شب زمستانی در باغ وحشی در فلوریدا وقتی حیوانات آنجا را به مقصد سیرک ترک می‌کردند، فیل مادری مدام در تب و تاب رسیدن فرزندش مدام به پشت سرش نگاه می‌کرد! آری او مادر دامبو قهرمان داستان بود. پستچی حامل دامبو در آسمان ابری آن شب راه را گم کرده بود و نتوانست به موقع خود را به باغ وحش برساند و این اتفاق وحشتناک سکوی پرتابی برای دامبو گشت و او اولین فیل پرنده جهان شد! آری دامبو تنها ماند و به خاطر گوش‌های پهنش مورد تمسخر فیل‌های دیگر قرار گرفت، تنها دوست او موش کوچکی به اسم تیموتی بود (که با دیدن گریه کردن‌های دامبو در خلوت، متاثر شده بود و قصد کمک کردن به او را داشت) ولی ناامید نشد تا سرانجام به کمک دوستانش به آنچه که می‌خواست رسید هر چند که خیلی دور از ذهن بود …

در امپراطوری آتلانتیک موسیقی ممنوع شده است و آریل، دختر کوچک پادشاه تریتون، متوجه علاقه‌اش به یک گروه موسیقی زیرزمینی می‌گردد. حالا او باید تلاش کند تا دوباره موسیقی را به آتلانتیک بازگرداند…