یک پسر نجیبزاده و دارای یک خانواده سلطتنی انگلیسی در کودکی بر حسب اتفاق و سهلانگاری در جنگلهای آفریقا گم شد و پس از دردسرهای زیاد و تمامی سختیهایی که کشید توسط بوزینهای به نام منگانی پرورش یافت. او که اینک پس از سالها زندگی در جنگل و زندگی با حیوانات خلق و خوی وحشی حیوانات را پیدا کرده است، مثل حیوانات زندگی میکند و غذا میخورد و حتی مانند حیوانات صحبت میکند. تا اینکه بر حسب اتفاق چند محقق وارد جنگل میشوند و تارزان را به دنیای انسانها میآورند. حالا «تارزان» بین دو راهی تمایلش به ماندن با هم نوعانش و وفاداری و پای بندی به خانوادهی گوریلی که بزرگش کرده، گیر کرده است…
حالا دیگر سیمبا و نالا صاحب یک دختر بنام کیارا شدند. تایمون و پومبا به عنوان مراقب این بچه انتخاب شدند اما کیارا از دست آنها به راحتی فرار میکند و به سرزمینهای ممنوعه پا میگذارد. او در آن سرزمین با بچه شیری به نام کاوو آشنا شده و با یکدیگر دوست میشوند. اما او و والدینش نمیدانند که کاوو پسر زیارا است. او قصد دارد کاوو را با سرنگونی سیمبا به پادشاهی سرزمین «Pride» تبدیل کند. رابطه سیمبا با دخترش مورد آزمایش قرار میگیرد و…