«راوی» (نورتن)، جوانی پریشان حال پی می برد که به کمک مشت بازی با دست های برهنه، بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می کند. او و «تایلر دردن» (پیت) که به دوستانی صمیمی تبدیل شده اند، هفته ای یک بار با هم ملاقات می کنند تا با هم مشت بازی کنند. در حالی که افراد دیگری هم به باشگاه شان می پیوندند، محفل شان به رغم آن که رازی است بین شرکت کننده هایش، شهرت و محبوبیت یک باشگاه زیرزمینی را پیدا می کند.

جیمز بوون، یک نوازنده خیابانی بی‌خانمان و معتاد در حال ترک، زمانی که با یک گربه زنجبیلی ولگرد روبرو می‌شود، زندگی‌اش دگرگون می‌شود.

پس از تعقیب و نجات جان داستان‌نویس محبوبش در یک تصادف رانندگی، وسواسمند شیدایش او را در خانه دورافتاده‌اش در کلرادو اسیر می‌کند، سپس او را مجبور می‌کند تا شخصیت محبوب ادبی را که در داستان‌هایش کشته بود، دوباره زنده کند.

جونگ تائه‌هون (کیم سانگ‌کیونگ) پزشک ارشد یک مرکز تروما در یک بیمارستان است. پسرش به‌دلیل بیماری ریوی ناگهان از پا در می‌آید. خیلی زود، همسرش هان گیل‌جو (سئو یانگ‌هی) به طور ناگهانی به دلیل همان بیماری ریوی می‌میرد. جونگ تائه‌هون تلاش می‌کند تا یک پیوند مشترک بین بیماری‌های آن‌ها پیدا کند. جونگ تائه‌هون متوجه می‌شود که برای چندین سال، افراد زیادی به بیمارستان‌ها مراجعه کرده‌ و از علائم مشابه همسر و پسرش شکایت داشته‌اند.