داستان فیلم در سال ۱۹۷۶ در مورد جمعی از پسران یک مدرسه در تگزاس است که گروهی برای خود راه میاندازند و شاگردان تازه وارد را مجبور به هر کاری میکنند…

شب بر فراز لیسبون می‌افتد. اما هوگو نمی‌تواند به خانه برود. آنتونیو مرده است و بنا به دلایلی نمی‌تواند به عشق قدیمی خود، آدریانا، فکر نکند.