بی فایدگی و ناکارامد بودن در سنگر ارتش فرانسه در جنگ جهانی اول مشهود است و واحد فرماندهی هم این مسئله را به خوبی میداند و باید کاری کند که شکوه و عظمت کشور و ارتش حفظ شود. به همین دلیل یک حمله غیر ممکن تدارک دیده می شود تا کمی از خاک تصرف شده توسط دشمن را باز پس گرفته شود ...

در دوران جنگ جهانی دوم، دو زندانی آمریکایی درحالیکه سعی داشتند از بازداشتگاه 17 فرار کنند، کشته می‌شوند. همین اتفاق باعث می‌شود زندانی‌های دیگر، به وجود یک خبرچین در بین خودشان پی ببرند و فردی به نام «سِفتون» که در بازداشتگاه، بازار سیاه به راه انداخته، مضنون اصلی این جریان می‌باشد.

«ادى فلسن» ( نيومن )، بيلياردباز جوان اما كاركشته، هم‏راه ترتيب‏ دهنده‏ ى بازى‏هايش، «چارلى برنز» ( مكورميك )، به نيويورك میآيد تا با سلطان بيليارد، «مينسوتا فتز» ( گليسن )، به مبارزه بپردازد...

«ریموند شا» ( هاروى ) قهرمان جنگ كره بدون این كه خود بداند، در زمان اسارت در منچورى شست‏وشوى مغزى شده تا مقاصد كمونیست‏ها را عملى كند. غیر از كمونیست‏ها تنها یك تن دیگر پاسخ این پرسش را مى‏‌داند و آن، مادر قدرت‏ طلب «شا» ( لنزبرى ) است كه با كرملین رابطه دارد.

اواخر دهه ی 1930. »لنسی هوارد« (رابینسن)، قمارباز حرفه ای و همیشه برنده، سی سال است که سلطان پوکر شناخته می شود. او به نیو اورلیانز می آید؛ جایی که استعداد جدیدی به نام »کید« (مکویین) همه را مات و مبهوت بازی اش کرده است...