سال ۲۰۸۶. سياره ي مريخ به مهاجرنشين زمينيان تبديل شده است. «داگلاس کواييد» (شوارتسنگر)، کارگر ساختماني، هم راه همسرش «لوري» (استون)، زندگي مرفهي دارد؛ اما هر شب کابوسي در مودر سفرش به مريخ مي بيند...

یک تکنیک نو ظهور در علم پزشکی، به یک مامور مخفی اجازه می دهد تا ظاهر خود را بطور کامل شبیه یک تبهکار مشهور کرده و از این راه در گروه او نفوذ کند...

ست گكو (جرج كلونی) و برادر كوچكترش (كوئنتین تارانتینو) پس از اینكه سرقت مسلحانه خونینی را در تگزاس انجام می دهند، تصمیمی دارند از مرز گریخته و وارد مكزیك شوند. آنها یك كشیش و دو فرزندش را گروگان می گیرند تا آنها را از مرز عبور دهند. آنها غروب آن روز و پس از عبور از مرز به یك كلوب می رسند كه افراد مشكوكی در آنجا هستند. آنها تصمیم می گیرند شب را در آنجا سپری كنند اما پس از مدتی پی می برند كه صاحبان آنجا عده ای خون آشام هستند و اکنون برای نجات جانشان بایستی با آنها مقابله كنند.

جان و جین اسمیت برای رد گم کردن و برای این که به عنوان مظنون در یک بمب گذاری در بوگوتای کلمبیا دستگیر نشوند به شکل مصلحتی با هم ازدواج می‌کنند و بعد تصمیم می‌گیرند با هم زندگی کنند اما رابطه آنها به زودی به سردی می‌گراید.آنها در جلسات مشاوره خانواده شرکت می‌کنند اما نمی‌توانند دلیل مشکلاتشان را کشف کنند در ادامه ما متوجه می‌شویم که جان و جین دو …

«ویکتور» کشته شده است و «سلن» که تخصص اش کشتن گرگینه هاست و کینه عمیقی از آنها به دل دارد، بهمراه «مایکل» که یک موجود چند نژادی است در فرار از دست خون آشامان هستند. از سوی دیگر تنها فرمانروای خون آشام ها، «مارکوس»، که اکنون از خواب برخواسته و تبدیل به یک هیولای قدرتمند شده و ...

پسر پادشاه و جنگجویان صحرا در برابر امپراتور کهکشانی و کینه جویی بد پدرش می ایستند . هنگامی که پدر خود را و خود را در بیابان دنیا آزاد تنها می بیند به فکر انتقام از حکومت امپراتوری می افتد .