«نیل مکالی» (دنیرو)، سارقی است که تخصصش انجام سرقت های بزرگ و پرخطر مثل حمله به بانک و وسایل نقلیه ی مخصوص حمل و نقل پول و اوراق بهادار است. «وینسنت هانا» (پاچینو) نیز کارآگاهی است لس آنجلسی که مصمم است او را به دام بیندازد.

لس‌آنجلس. گروهی تروریست اداره‌ی مرکزی جدیدالتأسیس یک شرکت ژاپنی را تصرف می‌کنند و مهمانان شرکت کنندگان در مهمانی شب سال نو را به گروگان می‌گیرند. در این جا «جان مکلین» (ویلیس) پلیس نیویورکی، نبردی یک تنه را علیه مهاجمان آغاز می‌کند.

جورج کلاهبردار حقه بازسرقت واقعا بزرگ را مدیریت می کند. او به همراه برادرش، کن، فعال حقوق حیوانات لکنت زبان دارد، ومعشوقه‌اش واندا و برادرش اتو، قاتل شبه روشنفکر سابق سیا، موفق به سرقت الماس ها و جواهرات به ارزش 13 میلیون پوند می‌شوند. سپس جواهرات و الماس سرقتی به خوبی در یک مخفیگاه نگهداری می شود و پس از آن جورج می خواهد بیشتر واندا را ببیند. اما جورج یک بار دیگر برمی گردد الماس و جواهرات ارزشمند را می گیرد، زیرا به اتو اعتماد ندارد. وقتی متوجه می شود که او تنها کسی نیست که از الماس ها خبر دارد، مشکلات پیش می آید...../. مترجم : eagle 5000

توماس کراون« (مک كویین) میلیونر خود ساخته، تصمیم می گیرد تا به شرکتی که خود عضو آن است، صدمه ی مالی بزند. شرکت بیمه بهترین کارآگاهش، »ویکی آندرسن« (داناوی) را مأمور این پرونده می کند...

بعد از اینکه به "چارلی کروکر" خیانت شد و در ایتالیا در حالتی رو به مرگ رها شد او و تیمش نقشه دزدی بزرگ طلا را از دوست سابق خود کشیدند...

تبهکاری به نام «کوآلن» (لیتگو) و هم دستانش، هواپیمایی حامل میلیون ها دلار اسکناس را می ربایند و محموله ی گرانبها را به هواپیمای دیگری منتقل می کنند. اما هواپیمای دوم آسیب می بیند و با چمدان های حامل اسکناس ها در کوهستان راکی سقوط می کند. «گیب واکر» (استالون) و دوستش، «هال تاکر» (روکر) از گروه نجات کوهنوردان پیام کمک تبهکاران را دریافت می کنند و به کمکشان می شتابند اما تبهکاران آن دو را گروگان می گیرند تا چمدان ها را به دست بیاورند…