«فرانک لوکاس» (واشینگتن) راننده و محافظ یکی از رؤسای تشکیلات تبهکاری است که پس از مرگ رئیسش خیلی زود موقعیت خود را به عنوان وارد کننده ی درجه ی یک مواد مخدر در هارلم نیویورک تثبیت می کند. «ریچی رابرتس» (کرو) نیز پلیس درستکاری است که رهبری گروه ضربت مبارزه با مواد مخدر را به عهده دارد و می کوشد تا جلوی فعالیت های تشکیلات «لوکاس» را بگیرد...

«جوباک» (وویت) پسر جذاب ولی بی پول شهرستانی، به نیویورک می آید تا با تلکه ی زنان مسن پولدار کسب درآمد کند. او خیلی زود با «راتسو ریزو» (هافمن) آشنا می شود؛ کلاهبرداری مسلول و معلول که پیشنهاد می دهد مدیریت برنامه های «جو» را به عهده بگیرد...

در سال ۱۹۶۲ , گروهی از مردم برلین شرقی از طریق تونلی که از زیرزمین خانه‌ای در نزدیکی دیوار برلین حفر شده بود به برلین غربی فرار کردند .