یک عروس بعد از کمای طولانی، بیدار میشود. اثری از بچهای که قبلا در شکم داشته نیست. تنها چیزی که در ذهن دارد، انتقام گرفتن از تیم قاتلینی است که به او خیانت کردند، تیمی که خودش هم زمانی عضو آن بود.
"ویکتور پیورت" کارخانه دار متعصب و سرسخت فرانسوی است که توسط "محمد لربی" یکی از رهبران شورشی عرب به گروگان گرفته می شود. آن دو لباس خاخامها را پوشیده و سعی می کنند از دست قاتلی که توسط دولت "محمد" فرستاده شده و همچنین پلیس فرار کنند...
مردی مجرد به نام «چارلز» (گرانت) در یک جشن عروسی «کری» (مک داول) را می بیند و شیفته ی او می شود ...
نامزد جوی الیس (کامرون دیاز) در جشن تولدش جوی را ترک میکند، در همین زمان جک فولر (اشتون کوچر) که توسط پدرش که رئیس او هست از کار اخراج میشود. هر دو احساس ناراحتی میکنند و توسط بهترین دوستانشان برای سفر به لاسوگاس میروند. به خاطر خطای کامپیوتری به جک و جوی به اشتباه یک اتاق داده میشود و این دو به طور اتفاقی یکدیگر را ملاقات میکنند. بعد از مشخص شدن جریان به آنها برای جبران این خطا بلیط کلوب و پارتیهای مختلف داده میشود. بعد از پارتی و خوردن مشروب آنها با هم ازدواج میکنند اما صبح روز بعد میفهمند که این یک اشتباه بوده و باید از یکدیگر جدا شوند. قبل از اینکه آنها جدا شوند جک با یک ۲۵ سنتی که در اصل برای جوی است در یک ماشین شهربازی استفاده میکند. جک برنده میشود و سه میلیون دلار جایزه میگیرد. اما جوی به یاد جک میآورد که که ۲۵ سنتی در اصل برای او بوده و آنها با هم ازدواج کردهاند و این پول را باید با هم نصف کنند...