داستانی حماسی در مورد یک غریبه ی مرموز با ساز دهنی است که به جمع نیروهایی که برای حمایت از یک بیوه ی زیبای بدنام که جانش توسط یک قاتل بی رحم که در راه آهن کار می کند به خطر افتاده است، می پیوندد.

پس از مراسم ازدواج ویل کین کلانتر شهر هادلی ویل، هنگامی که به قصد ایجاد زندگی جدیدی همراه زن زیبایش خیال ترک شهر را در سر دارد، خبردار می‌شود که فرانک میلر تبهکاری که چند سال پیش به زندان فرستاده با قطار نیمروز و به قصد انتقام از او به آن شهر خواهد آمد. دوستانش می کوشند تا وی را ترغیب به ترک شهر نمایند، اما او فرار را چاره کار نمی‌داند و تصمیم می‌گیرد تا با آن فرد و هم دستانش مواجه شود...

داستان فیلم در مورد دو دزد و راهزن به نامهای «بوچ» و «ساندنس» است که به قطارها دستبرد می‌زنند. اما یکی از سرقت هایشان طبق برنامه پیش نمی رود و گروهی از مردان قانون تا دندان مسلح، شروع به تعقیب آن دو می کنند. وقتی آن دو می فهمند که این گروه تصمیم ندارند دست از تعقیب بردارند، تصمیم می گیرند به بولیوی بروند.

گروهی از خلافکاران به رهبری «پایک بیشاپ» در مرزهای مکزیک مورد تعقیب دولت ایالات متحده قرار دارند. «دیک تورنتون» که خود یکی از این خلافکارهاست توسط دولت اجیر شده تا در صورت دستگیری گروه پایک به صورت زنده یا مرده از زندان آزاد شود. پایک برنامه سرقت بزرگ سلاح برای ژنرال موباچی مکزیکی را میریزد که تحت فشار دشمنانش است و همه وارد یک راه بدون بازگشت میشوند...

ماجراجویى‏هاى دو جوینده ‏ى طلا، «سام مكورد» ( وین ) و «جرج پرات» ( گرینجر ) در مناطق دوردست شمال قاره‏ ى آمریكا، رقابت‏ها و نزاع‏ها و آشنایى‏هاى‏ شان با زنان جسور و دردسرآفرین...

"ویل پنی" گاوچرانی سالخورده کاری در یک مزرعه را به دست آورده و مجبور می شود از خانه خود مدتی دور شود. پس از مدتی او متوجه می شود کلبه کوهستانی اش توسط یک زن و پسری اشغال شده است. او می پذیرد آنها تا بهار در کلبه بمانند و ....

تنها بازمانده یک قتل عام دسته جمعی به خود قول می دهند انتقامش را از مهاجمان و مردی که همسرش را به قتل رساند بگیرد...

سال ۱۸۵۰ است و مردم کالیفرنیا مبارزاتی را راه انداخته‌اند تا به ایالات متحد بپیوندند. «دون آلخاندرو د لا وگا» (باندراس) از توطئه‌ای باخبر شده که تعدادی از ثروتمندان اروپایی از آن حمایت مالی می‌کنند تا جلوی «ایالت» شدن کالیفرنیا را بگیرند و از این رو به نظر می‌رسد که شخصیت پنهانش، «زورو»، باید دوباره وارد میدان شود...

یک بیوه جوان و زیبا پس از گذراندن ۳ ساعت فراموش نشدنی با یک یاغی، داستان خود را در یک کتاب معروف جهانی مینویسد.

زن بیوه ای قمارباز سابقی را استخدام می کند تا میله های طلا را از یک قایق غرق شده در کلرادو بازیافت کند و آنها را با احتیاط به ضرابخانه فدرال، جایی که توسط شوهر مرده او به سرقت رفته بود، بازگرداند.