سال ۱۹۴۲. آمریکا به تازگی وارد جنگ جهانی دوم شده، و «استیو راجرز» (کریس ایوانز) که در امتحان ورودی ارتش قبول نشده است،‌ در کمال نا امیدی به سر می برد. اما وقتی که او برای یک پروژه سری داوطلب می شود، همه چیز تغییر می کند. او تحت یک آزمایش فوق سری قرار می گیرد، و ناگهان بدن ضعیف او به طرزی باورنکردنی قدرتمند می شود...

موشی به نام فیول ماوس‌کویتز همراه با خانواده‌اش برای رسیدن به آزادی از روسیه به آمریکا مهاجرت می‌کند. در سفر فیول خانواده‌اش را گم می‌کند و حالا علاوه بر تلاش برای زنده ماندن در این شهر جدید باید خانواده‌اش را نیز پیدا کند…

اسکیپر، کوالسکی، ریکو و پرایویت با عضویت در یک سازمان مخفی به نام باد شمالی مأموریت می‌یابند تا جلوی دکتر اوکتاویوس به راین بد ذات را که قصد نابودی جهان را دارد بگیرند…

آخرین فرصت پلیسی پابه سن گذاشته برای بازگشت به یک زندگی شرافتمندانه، قالبی محکم را برای 16بلوک تشکیل داده؛ اثری که در واقع بیشتر به یک فیلم نوآر فشرده شباهت دارد تا فیلم های صرفاً سرگرم کننده ی قبلی دانر. ـ داستان: «ادی بانکر» (دف) قرار است ساعت ده صبح در دادگاه و جلوی هیئت منصفه شهادت دهد و حالا «جک موزلی» (ویلیس) مأموریت پیدا کرده که «بانکر» را صحیح و سالم نا محل دادگاه، اسکورت کند ـ کاری که «موزلی» حساب کرده حداکثر پانزده دقیقه وقت می برد. اما درحالی که آن دو عازم دادگاه هستند، سواری سیاه رنگی مخفیانه تعقیب شان می کند...

وقتی گروهی سارق بی رحم به مجللترین کشتی دنیا حمله می کنند،متوجه می شوند مسافران به شکل اسرارآمیزی ناپدید شده اند.اما آنها تنها نبوده و چیزی وحشتناک،نیرویی مرگبار از اعماق تاریک اقیانوس در کنار آنهاست...

جوجه ای است با موجودات فضایی برخورد می‌کند ولی چون مدرکی برای اثبات حرف خود ندارد تحقیر شده و مورد تمسخر اهالی شهر قرار می‌گیرد. سرانجام موقعیتی پیش می‌آید که قهرمان کوچولو درستی ادعاهای خودش را اثبات کند. موجودات فضایی واقعا در خیال حمله به زمین هستند و باید سیاره را نجات داد…