در سال هزار و نهصد و چهل و دو فرانسه،. «فیلیپ گربیر» مهندسی ست که یکی از سران انقلاب فرانسه محسوب می شود. اما فردی خائن او را لو می دهد , اکنون او در یک کمپ زندانی ست، با این حال تصمیم به فرار دارد...

راهبه ای به نام «ماریا» (اندروز) که به دلیل عشق دیوانه وارش به موسیقی و طبیعت با محیط صومعه هم خوانی ندارد، به عنوان معلمه ی هفت فرزند «ناخدا فون تراپ» (پلامر) به کاخ اشرافی او فرستاده می شود. ناخدا به سفر می رود و «ماریا» بچه ها را با موسیقی آشنا می کند...