فیلمی بسیار تکان دهنده که فضایی تلخ و سیاه و پر از دروغ و خیانت را به تصویر می کشد و با فیلمنامه ای استثنایی (بر مبنای رمان پیر بوآلو و توما نارسه ژاک) و تقسیم دقیق اطلاعات، یک لحظه تماشاگرانش را رها نمی کند. ـ داستان: زن مدیر مدرسه ای به نام کریستینا که مورد آزار و تحقیر شوهرش میشل است، با ترغیب یکی از معلمه های مدرسه با نام نیکول که محبوبه میشل بوده و حالا ادعا می کند او طردش کرده تصمیم به قتل میشل می گیرد....

پس از خراب شدن اتومبیل در مورد سیم پیچ جاده مالهالند یک زن فراموشی ، او و یک جستجوی امیدوارکننده هالیوود برای یافتن سرنخ ها و پاسخ هایی را در لس آنجلس در یک کار پیچیده فراتر از رویاها و واقعیت ، جستجو می کند.

بر مبنای رمانی استثنایی از «ریموند چندلر» استاد داستان های پر پیچ و خم. ـ داستان: فیلیپ مارلو کاراگاه خصوص، مامور می شود تا درباره حق السکوت بگیری که عکس های نامناسبی از دختر یک ژنرال بازنشسته و ثروتمند در اختیار دارد، تحقیق کند....

«ویکتور» کشته شده است و «سلن» که تخصص اش کشتن گرگینه هاست و کینه عمیقی از آنها به دل دارد، بهمراه «مایکل» که یک موجود چند نژادی است در فرار از دست خون آشامان هستند. از سوی دیگر تنها فرمانروای خون آشام ها، «مارکوس»، که اکنون از خواب برخواسته و تبدیل به یک هیولای قدرتمند شده و ...

داستان در مورد دامینیکا اگروای بالرین است، که بعد از آشنایی با مدرسه ای مخفی که یه سرویس اطلاعاتی محرمانه برای روسیه است و به جوان هایی که با استعداد هستند آموزش می دهند تا چگونه از ذهن و بدن خودشان به عنوان سلاحی قدرتمند استفاده کنند می رود، بعد از کامل شدن آموزشش او را به ماموریتی می فرستند که در اولین ماموریت خود با ماموری از سی آی ای ملاقات می کند، او کسی است که برای هر دو کشور تهدیدی جدی به شمار می رود ولی…

تصادف، از مايه ي «عشق و لذت» که بارها آن را به اشکال گوناگون بر پرده ي سينما ديده ايم، به شکلي عجيب آشنايي زدايي مي کند. شخصيت هاي فيلم با درهم کوبيدن لايه هاي فولادي اتومبيل هاي شان، حجابي را که ميان رابطه ي آنان پديد آمده است از بين مي برند، تا به رابطه اي عاطفي دست يابند. کراننبرگ در نمايش اين ميل هولناک به ويران گري خود و ديگران در جهان معاصر کاملا موفق است. ـ برنده جایزه ویژه هیئات داوران کن 1996 و نامزد نخل طلای کن ـ داستان: آينده اي نزديک در کانادا. «جيمز بالارد» (اسپيدر)، مدير يک سازمان تبليغاتي و همسرش، «کاترين» (اونگر) - که فکر و ذکرش اتومبيل است - رابطه ي پيچيده و غير متعارفي دارند. «بالارد» پس از تصادف مرگباري با «دکتر هلن رمينگتن» (هانتر)، ذهنش مشغول کندوکاو در باب ارتباط ميان خطر، جنسيت و مرگ مي شود.....

«الیوت کارور» (پرایس)، غول رسانه ها، می کوشد تا با ایجاد مناقشه میان انگلستان و چین، سومین جنگ جهانی را به راه بیندازد و به اهداف جاه طلبانه ی خود دست پیدا کند. «جیمز باند» (برازنان) نیز چهل و هشت ساعت فرصت دارد تا جلوی او را بگیرد...