«آلیس» که همچنان به دنبال نابود کردن تشکیلات آمبرلا است، با گروهی از بازماندگان همراه می شود که به دنبال رسیدن به یک مکان امن مشهور به «آرکدیا»، هستند.

برهنه برای شیطان : دکتر ویلیام هری بنسون در نیمه های شب با فولکس واگن "بیتل" خود در جاده ای روستایی رانندگی می کند. او که مجبور است به بالین یک بیمار برود، با سرعت زیاد رانندگی می کند و به سختی از زمین زدن زن جوانی که بی حرکت در وسط جاده ایستاده بود، تنها یک شب نشین می گذرد. هنگامی که او وسیله نقلیه خود را متوقف می کند، این شکل ناپدید شده است، اما یک تصادف در نزدیکی رخ می دهد. یک آستین از جاده عبور کرد و به شانه اش برخورد کرد. راننده آن بیهوش است. بد شانسی برای بنسون، او قبلاً گم شده است و نمی تواند آدرسی را که قرار بود برود پیدا کند، و اکنون او با یک زن زخمی روی دستانش است. سرانجام زن جوان را به وسیله نقلیه خود برد و سعی کرد او را زنده کند. اما او فقط موفق می شود قبل از اینکه دوباره بیهوش شود، دو کلمه لکنت زبان بزند. در حالی که او در ماشین است، در جاده، توسط یک زن نیمه برهنه که در مقابل او ظاهر می شود، می ترسد و در نهایت به صخره ای که در مرز جاده است می رسد. وقتی به هوش می آید، صدای تصادف دوم را می شنود. قربانی سوزان دختری است که در حال بازگشت به خانه ..../. مترجم : shabnam_05