ان که پسر یک مامور آتش نشانی بوده و پدرش ۳۰ سال پیش در یک حریق کشته شده موفق می شود بطور اتفاقی روی فرکانس یک رادیوی کهنه صدای پدر خود را بشنود. در واقع یک پدیده جوی که در یک روز بخصوص هم در سال ۱۹۶۹ و هم سی سال بعد در همان روز خاص رخ داده است، این امکان را از نظر علمی فراهم آورده که دو انسان در دو زمان متفاوت با هم تماس برقرار کنند.

زوجی که در یک آزمایشگاه به دام افتاده و در یک حلقه‌ی زمان گیر کرده اند ، باید با عده ای مهاجم نقاب دار مقابله کنند تا بتوانند از یک منبع انرژی جدید محافظت کنند. منبعی که ممکن است باعث نجات بشریت شود و…

در آینده‌ای نه چندان دور، پدر “جک” که یک نابغه است، می‌تواند از طریق شکافی بین زمان و مکان به دنیای دیگری سفر کند؛ اما در اثر حادثه‌ای در آنجا به دام می‌افتد و نمی‌تواند بازگردد، تا اینکه جک به سن نوجوانی رسیده و سعی در بازگرداندن پدرش می‌کند ...