یک پسر کوچولو پس از اتمام نقاشی یک بادبادک بر کف خانه، خانه را با قوطی‌های خالی آبجو پر می‌کند. سپس با استفاده از قوطی‌ها یک هرم درست می‌کند، ولی در نهایت آن هرم سقوط می‌کند و رول‌های قوطی از بالا به پایین می‌ریزند. در طبقه زیرین یک پیرزن دائم‌الخمر در حال تماشای یک سریال احساساتی از تلویزیون است. آن زن مادر آن پسر کوچولو است که پسرش را «کدو» صدا میزند...

یک نوازنده ساكسیفونی بنام «فرد مادیسون» در آیفون خانه اش میشنود که "دیک لورنت مرده است". این پیام در ابتدا برای او بی مفهوم است. روزی همسرش بسته‌ای حاوی یک کاست ویدئو در جلو خانه پیدا می‌کند، وقتی با هم به تماشای آن مینشینند نمای بیرونی خانه خود را مبینند. آن دو حدس می‌زنند که فیلم را یک بنگاه معاملات ملکی فرستاده است. بعدتر فیلمی دیگر پیدا می‌کنند که اینبار علاوه بر نمای بیرون، وارد خانه شده و آنها را خوابیده در اتاق خواب نشان می‌دهد. نگران از این موضوع، به پلیس آگاهی می‌دهند. ماموران پلیس ناتوان از حل معما از آنها می خواهند ضریب امنیتی خانه را بالاتر ببرند...

یاران حلقه با هم متحد شده و سفری را برای نابودی حلقه آغاز می‌کنند، تا سرزمین میانه را از چنگال سارون نجات دهند…