سال 1929. «موسولینی» (استایگر)، «ژنرال گراتسیانی» (رید) را به سمت فرماندار لیبی منصوب می کند؛ جایی که اعراب بادیه نشین تاکنون در برابر استعمار ایتالیا مقاومت کرده اند. ورود «گراتسیانی» با حمله ای به رهبری «عمر مختار» (کویین) هم زمان می شود که در آن به نیروهای ایتالیایی تلفات و خسارات سنگینی وارد می شود...

داستان فردی به نام تسا که درست زمانیکه بزرگترین تصمیم زندگی خود را می گیرد، همه چیز تغییر می کند. افشاگری در مورد خانواده او، و سپس خانواده هاردین، ​​همه آنچه را که قبلاً می دانستند در شک و تردید قرار می دهد و ادعای آینده ی آنها را مبهم تر می کند.