موجودهای فضایی بیش از بیست سال است که با سفینه‌ای بزرگ به زمین آمده‌اند و آن را بر فراز حومه شهر ژوهانسبورگ پایتخت آفریقای جنوبی به حالت ایستاده در هوا نگه داشته‌اند. در سال اول ورودشان مردم زمین منتظر حمله فضاییان یا پیشرفت بزرگی در فناوری به خاطر تماس با آن‌ها هستند. اما هیچ‌یک از این دو اتفاق نیفتاد و فضاپیمای آنها همچنان تا ماه‌ها در آسمان بی‌حرکت می‌ماند تا اینکه پس از ماه‌ها جامعه جهانی تصمیم به گشودن درهای فضاپیما می‌کند. آن‌ها فضای درون فضاپیما را مملو از موجودات فضایی می‌یابند که دچار فقر و مریضی هستند. هیچکس توضیحی برای اینکه به چه دلیل دچار چنین سرنوشتی شده‌اند نمی‌یابد تا اینکه ...

دختر عمو و پدر بزرگ بن‌تن به دردسری بزرگ افتاده‌اند و بن‌تن می‌خواهد به تنهایی، آن‌ها را از این وضعیت نجات دهد؛ اما در ادامه با "دکتر انیمو" روبه‌رو می‌شود و باید ابتدا این شخص را از پیش رو بردارد ...

یک شهاب‌سنگ حاوی مواد آلوده و روغنی از فضا به طور غیر منتظره ای با دختری به نام «سوزان» برخورد می کند و یکباره قد وی به طور اسرار‌آمیزی به ۱۵ متر می‌رسد و او با دوستانی عجیب و غریب آشنا می‌شود که با یکدیگر برای نجات زمین تلاش می‌کنند …

یک مادر و پسر خود را با تهاجم یک بیگانه بی‌رحم روبرو می‌بینند که در آن بقا به کشف حقیقت غیرقابل تصوری در مورد دشمن بستگی دارد.