داستان یک جشن عروسی که به یکباره تبدیل به یک تراژدی ترسناک برای حضار میشود.
اکنون جنگ با دشمنان پایان یافته و جنرال شانگ از مولان درخواست ازدواج کرده است اما مغولها همچنان درصدد حمله به چین هستند و نداشتن نیروی نظامی کافی در چین برای مبارزه با مغولها آنها را به فکر اتحاد با کشورهای همسایه واداشته است که این اتحاد هزینههایی برای کشور چین و سه پرنسس آن در بر خواهد داشت…
کل تیم ژاندارم های سن تروپ بازنشسته شده اند. اما هیچ قدرتی وجود ندارد که بتواند مانع از حمایت از قانون و نظم عمومی شود.
سالی و کنراد دو بچهای هستند که زندگیشان یکنواخت شده ولی وقتی که یک گربهی سخنگو را میبینند زندگیشان از این رو به آن رو میشود…