حیواناتی که از باغوحش بیرون آمده بودند حالا در تلاش برای بازگشت دوباره به نیویورک هستند، اما به طور اتفاقی سر از آفریقا در میآورند. جایی که الکس با خانواده خود ملاقات میکند و این شروع اتفاقات جالبی است که برای آنها در ادامه داستان رخ میدهد…
یک ماهی به نام اسکار دوست دارد که در رفاه زندگی کند، ناگهان روزی کوسهای اتفاقی در نزدیکی محل زندگی او میمیرد و همه ماهیها فکر میکنند که آن کوسه به دست اسکار کشته شده است و اسکار معروف میشود…
گارفیلد گربهای خودخواه، تنبل و غرغرو است که در خانه صاحبش جان زندگی بی دغدغهای را سپری میکند. اما پس از آنکه جان سگی به اسم اودی را به خانه میآورد آرامش گارفیلد به هم میریزد. گارفیلد اصلاً از این تازه وارد خوشش نمیآید و شروع به حسادت کردن و آزار او میکند و عاقبت این اعمال و رفتار خودپسندانه گارفیلد باعث میشود اودی از خانه بیرون رفته و در شهر گم شود. گارفیلد که از گم شدن اودی احساس گناه میکند تصمیم میگیرد تا شهر را جستجو کرده و او را به خانه بر گرداند. از طرف دیگر اودی در چنگ یک برنامه ساز تلویزیونی اسیر شده و جان و نامزدش لیز نیز در پی یافتن او هستند. گارفیلد نیز میکوشد تا هر طور شده اودی را پیدا کند…