دختری به نام «مارنی» (هدرن) که بیماری دزدی دارد در شرکت های مختلف استخدام می شود و دست به سرقت می زند مدیر یکی از این شرکت ها (کانری) با «مارنی» ازدواج می کند و با آگاهی از بیماری همسرش سعی می کند تا درباره ی گذشته اش اطلاعاتی به دست آورد...

زن جوانی (مگی گیلنهال) که به تازگی از یک بیمارستان روانی آزاد شده است، به عنوان منشی در دفتر یک وکیل مرد (جیمز اسپیدر) شروع به کار می‌کند، اما طولی نمی‌کشد که رابطه بین آن دو فراتر از یک رابطه کاری می‌رود…

یک قاتل سریالی تعدادی مرد را به طرز وحشیانه ای به قتل رسانده و بدن آنها را قطعه قطعه می کند."استیو برنز" افسر جوان پلیس به طور مخفی و به عنوان طعمه به خیابانها فرستاده می شود تا قاتل را به دام بیاندازند...

تصادف، از مايه ي «عشق و لذت» که بارها آن را به اشکال گوناگون بر پرده ي سينما ديده ايم، به شکلي عجيب آشنايي زدايي مي کند. شخصيت هاي فيلم با درهم کوبيدن لايه هاي فولادي اتومبيل هاي شان، حجابي را که ميان رابطه ي آنان پديد آمده است از بين مي برند، تا به رابطه اي عاطفي دست يابند. کراننبرگ در نمايش اين ميل هولناک به ويران گري خود و ديگران در جهان معاصر کاملا موفق است. ـ برنده جایزه ویژه هیئات داوران کن 1996 و نامزد نخل طلای کن ـ داستان: آينده اي نزديک در کانادا. «جيمز بالارد» (اسپيدر)، مدير يک سازمان تبليغاتي و همسرش، «کاترين» (اونگر) - که فکر و ذکرش اتومبيل است - رابطه ي پيچيده و غير متعارفي دارند. «بالارد» پس از تصادف مرگباري با «دکتر هلن رمينگتن» (هانتر)، ذهنش مشغول کندوکاو در باب ارتباط ميان خطر، جنسيت و مرگ مي شود.....

زنی حریص و پول دوست با وکیلی بورلی هیلزی که به شدت شیفته زن ها است ازدواج می کند، اما هدف از این ازدواج یک رابطه زناشویی نیست..