دو دختربچه به همراه پدرشان به خانهای در دهکده نقل مکان میکنند تا به مادر بیمارشان نزدیکتر باشند. آنها در جنگلهای نزدیک دهکده موجوداتی سحر آمیز بنام «تو تو رو» را پیدا میکنند و خیلی زود با آنها دوست میشوند.
فرانسیس ایکس هامل (اد هریس) یک فرمانده سرتیپ و ژنرال دریادار آمریکایی است که به خاطر بی عدالتی و بی توجهی یعنی عدم ترفیع درجه و حمایت مادی و معنوی برای خود و خانوادهشان در دستگاه نظامی و حکومتی به همراه همتایان دریادار با رتبههای پائین تر خود تصمیم به قیام به شیوهای غیر انسانی میگیرند. وی و نیروهایش به انبار سلاحی حمله میکنند و تعدادی موشک مسلح به عامل عصبی وی.ایکس میربایند. سپس به جزیره آلکاتراز هجوم میبرند و در زندان آلکاتراز ۸۱ توریست را که برای گردش و تفریح و بازدید زندان آمادهاند در سلولهای زندان گروگان میگیرند و …