جانی هوکر، کلاهبرداری خوردهپا، از دویل لانگان، رئیس مافیایی بزرگ بدون آنکه بداند دزدی میکند. لانگان خواهان انتقام از این بیحرمتی است. پس از اینکه یکی از همکاران هوکر، لوتر، کشته میشود او فرار کرده و نزد هنری گوندورف رابط لوتر میرود. هوکر میخواهد از توانایی گوندورف استفاده کند تا بتواند لانگان را بکشند. از اینرو، آنها نقشهای پیچیده را طراحی میکنند و از برخی افراد نیز کمک میگیرند که خود خواهان سهم هستند. در این نقشه هوکر و گوندورف باید از تمامی استعدادهای خود و کمی اعتماد به نفس استفاده کنند
نظامي نابينا، «سرهنگ دوم بازنشسته فرانک اسليد» (پاچينو) راه و رسم لذت بردن از زندگي را به يک دانش آموز دبيرستاني «چارلي سيمز» (اودانل) مي آموزد.