« هایدریش » ( تفاردوفسكى ) ، حامى و نمایندهى رایش در چكسلواكى و فرماندار انتصابى پراك به دست یكى از اعضاى نیروى مقاومت چك ، « اسووبودا » ( دانلوى ) ، ترور مىشود. حالا نازىها سخت در پى انتقامند و گشتاپو با دستگیرى صدها تن از شهروندان بىگناه ، تهدید مىكند كه اگر قاتل تسلیم نشود ، آنان را یك به یك خواهد كشت.
یک نفر با ترور خبرنگاران خارجی و وانمود کردن اینکه این امر به عهده سیا (سازمان اطلاعات و جاسوسی آمریکا) است، سازمان را مورد تهدید قرار میدهد. همانطور که جهان شروع به اتحاد علیه ایالات متحده میشود، سیا باید باهوشترین و سرکشترین مامور مخفی خود را از بازنشستگی بیرون بکشاند و او را مجبور به مواجهه با گذشته پرفراز و نشیبش کند و در عین حال یک توطئه بینالمللی را حل و فصل کند.