کارگاه بازنشسته سانفرانسیسکویی که مبتلا به ترس از بلندی نیز است، در حال بررسی رفتار عجیب همسر دوست قدیمی خود است و در همین حال به صورت نگران کننده ای به او علاقه مند می شود.

نام فیلمی زندگینامه‌ای و درام آمریکایی است که دربارهٔ زندگی جان نَش ریاضیدان برندهٔ جایزهٔ نوبل اقتصاد و مسائلی که به دلیل بیماری روان‌گسیختگی با آنها مواجه می‌شود، ساخته شده است. این فیلم در سال ۲۰۰۱ بر اساس کتابی به همین نام و نوشتهٔ سیلویا ناسار و به کارگردانی ران هاوارد ساخته شده است. بازیگران اصلی آن راسل کرو در نقش جان فوربز نش و جنیفر کانلی در نقش همسر وی هستند. داستان فیلم از جایی آغاز می شود که ریاضیدان درخشان، «جان فوربز نش جونیر» (کرو) با «آلیشیا» (کانلی) ازدواج کرده است و زندگی خوشی دارد. تا این که، ظاهرا، «ویلیام پارچر» (هریس) مأمور سیا به سراغش می رود و می خواهد در زمینه ی فعالیت های رمز شکنی به کارش بگیرد…

«بن سندرسون» که یک فیلمنامه نویس الکلی است، همه ی زندگی اش را به خاطر همین عادتش از دست داده. بعد از اخراج شدن از محل کارش، او همه چیز را رها می کند و به لاس وگاس می رود. او در آنجا با فاحشه ای بنام «سرا» آشنا می شود که همانند خودش مشکلاتی دارد...

جایی میان کارولاینای شمالی و جنوبی. «سیلر ریپلی» (کیج) جلوی چشم های محبوبه اش، «لولا» (درن)، مردی را که با چاقو به او حمله کرده، می کشد و به زندان می افتد. اما بیست و دو ماه و هجده روز بعد که آزاد می شود «لولا» با این که مادرش «ماری یتا» (لد) ملاقات آن دو را ممنوع کرده، به دیدنش می رود. عشاق از شهر می روند و به سوی نیو اورلیانز به راه می افتند...

فیلم اقتباسی است از نمایشنامه ی رمئو و ژولیت اثر شکسپیر که با استفاده از زبان عشق ، طنز و خشونت داستانی مدرن از آن اثر به یاد ماندنی را ارائه می دهد...

یک پسر نوجوان از دو پدر، مستندی درباره والدینش می‌سازد، اما وقتی یک داستان واقعی در خانواده‌اش رخ می‌دهد، شگفت‌زده می‌شود.