یک گانگستر یهودی پس از سی سال به قسمت شرقی شهر منهتن برمی‌گردد تا با خاطرات و تلخی‌های دوران گذشته‌ی خود روبرو شود.

«سی.سی. بکستر» یک کارمند ساده است که در شرکت بیمه کار می‌کند. او برای بهتر شدن شرایط کاری و پیشرفت در آن، آپارتمان خود را در اختیار رؤسای بخشهای مختلف شرکت می‌گذارد تا آنها با معشوقه‌هایشان، ساعاتی را در آنجا مشغول باشند.

اقتباسى حرفه ‏اى از نمایش‏نامه ‏ى پرآوازه ‏ى تنسى ویلیامز كه به تمامى در فضاى محدود یك خانه‏ ى اربابى میگذرد و تنها با اتكا به گفت و گوهایى بسیار حساب شده پیش می‏رود . بازى دو شخصیت اصلى فیلم فوق‏ العاده است و بازى ضعیف برخى از بازیگران نقش‏ هاى فرعى را هم جبران میكند . ـ داستان : « بریك » ( نیومن ) ، همسرش ، « مگى » ( تیلر ) را در مورد مرگ دوستش مقصر می‏داند و به همین دلیل از او كه دیوانه ‏وار دوستش دارد متنفر شده و به نوش خوارى پناه آورده است . « بریك » و برادرش ، « كوپر » ( كارسن ) در املاك پدرى جمع شده‏ اند تا سرانجام پدر ( آیوز ) - كه به تشخیص پزشكان در آستانه‏ ى مرگ است - روشن شود ...

«کریگ شوارتس» (کیوساک)، عروسک گردان خیابانی، با اصرار همسرش، «لوته» (دیاز)، در شرکت لستر به مدیریت «دکتر لستر» (بین) کاری می گیرد؛ شرکتی که در طبقه ی هفت و نیم یک برج اداری قرار دارد. روزی «کریگ» یک در پنهانی را کشف می کند که او را از راهرویی به مغز بازیگری به نام «جان مالکوویچ» می برد و او می تواند برای پانزده دقیقه زندگی او را تجربه می کند.

«بن سندرسون» که یک فیلمنامه نویس الکلی است، همه ی زندگی اش را به خاطر همین عادتش از دست داده. بعد از اخراج شدن از محل کارش، او همه چیز را رها می کند و به لاس وگاس می رود. او در آنجا با فاحشه ای بنام «سرا» آشنا می شود که همانند خودش مشکلاتی دارد...

بروس (جیم کری) زندگی خود را متوسط ارزیابی کرده و از آن گله مند است. در یکی از روزها بدشانسی زیادی به سراغ او می آید و پس از اخراج از محل کار و ....او شروع به شکایت از خدا می کند و خدا نیز در قالب یک مرد (مورگان فریمن) در برابر او ظاهر می شود و به او می گوید که قصد دارد برای مدت کوتاهی تمام قدرتهای بی انتهای خود را به بروس بدهد تا...