دانشمندی در حال ساخت روباتی کوچک با پوشش کتان (شبیه پارچهی گونی) است و داستان با برخاستن روبات کوچکی (شماره ۹) در آینده شروع میشود. در طول فیلم بیننده از نابودی دنیا و انسانها توسط ماشینها و رباتهایی که توسط انسان ساخته شده آگاه میشود. به نظر میرسد در پایان دنیا جز برخی رباتهای فلزی تنها چند ربات با پوشش کتان وجود دارند که آنها نیز در هراس از رباتهای فلزی زندگی میکنند و شماره ۹ نام آخرین ربات کتانی است که بعد از سالها بیدار شده و به جمع این رباتها پیوسته است و در تلاش است تا دوستانش را نجات دهد و دلیل ساخت خود و دوستانش را متوجه شود. داستان ۹ پر از کلیدهایی است که بایستی توسط بیننده رمزگشایی شوند…
دو زندانی از زندان مخوفی در آلاسکا میگریزند که با قطارهای سوختی از آن منطقه فرار کنند غافل از اینکه لوکوموتیو ران سکته کرده و قطار از کنترل خارج شده و با سرعتی مرگبار در حرکته به سوی نابودیست و دسترسی به کابین کنترل بسیار مشکل و تقریبا غیر ممکن است...
بعد از اینکه یک گروه سواره نظام، توسط قبیله سرخپوستان قتل عام می شوند، تنها دو تن موفق می شوند زنده بمانند، "هونوس"، سربازی ساده لوح که خود را وقف وظیفه اش کرده و"کرستا" زن جوانی که بعد از دو سال زندگی با سرخپوستان با آنها احساس نزدیکی می کند. آنها با کمک هم باید به پایگاه مرکزی سواره نظام برسند...
گروهی از سربازان انگلیسی برای تمرینات نظامی به ارتفاعات اسکاتلند می روند. آن ها داستان های ترسناک بچگانه ای در مورد آن منطقه شنیده اند، اما زمانی که با اجسادی خون آلود در آنجا مواجه می شوند، اوضاع تغییر می کند...