صاحب یک فروشگاه موادغذایی در گرینویچ ویلیج به نام «مایلز مانرو» (آلن) با اکراه برای عمل جراحی به بیمارستان می رود. زمان، سال 1973 است. عمل ناموفق می ماند و پزشکان به سرعت او را منجمد می کنند. «مایلز» دویست سال بعد بیدار می شود و خود را در دنیایی پیش رفته و نامأنوس می یابد...
وینی پو، پیگلت، جغد و تایگر که دیگر نمیخواهند در سایه زندگی کنند، مبارزه خود را به شهر اشدان میبرند و دنبالهای خونین از مرگ و ضرب و شتم را در پی خود باقی میگذارند.