کلانتر شهری کوچک و مرزی پسر مالک بزرگی را به جرم قتل بازداشت می کند، او مجبور است تا رسیدن سواره نظام متهم را در کلانتری شهر زندانی کند اما برادر و افراد مالک قصد دارند متهم را فراری دهند و به این منظور به شهر می آیند...
هفت تیرکش کهنه کاری به نام «کول تورنتن» (وین)، با کمک دوست قدیمی اش کلانتری الکلی به نام «هارا» (میچم)، به مقابله با سلطان گله داری، «بارت جیسن» (آسنر) و هفت تیرکش های تحت فرمانش برمی آید...
سال 1881، نیومکزیکو. "پت گرت" همسفر سابق قانون شکن مشهور "بیلی کید" کلانتر می شود و ماموریت پیدا می کند تا منطقه را در برابر او امن کند...
در انتهای جنگل های داخلی امریکا، گروهی از سربازان جنوبی به سرکردگی «سروان پی یر کوردونا» (ریورو) و هم راهش، «توسکارورا» (میچم)، محموله ای از طلا را از قطار شمالی ها می دزدند و «سرهنگ کورد مک نالی» (وین) را نیز گروگان می گیرند. پس از جنگ و در ملاقاتی دوباره، «مک نالی» از «کوردونا» نام خائنانی از میان شمالی ها را که جای محموله ی طلا را لو داده بودند می خواهد...
خانواده موش تصمیم میگیرند به غرب سفر کنند؛ بدون آنکه بدانند در تله یک گربه زبانباز، گرفتار خواهند شد ...
برتس سالیوان" که كلانتر است به همراه برادرش برای پیدا کردن قاتل پدرش راهی مکزیک می شود. آنها بدنبال "سسکو" هستند ولی مردم با شنیدن نام او، سكوت می كنند و نشانی از او نمی دهند. سرانجام با پرس و جو فراوان آن دو برادر به "سسکو" می رسند ...