در پى حمله‏ ى «گاریبالدى» به سیسیل، شاهزاده‏ ى سالینا، «دون فابریتسیو» (لنکستر)، می ‏پذیرد که برادرزاده‏ ى محبوبش «تانکردى» (دلون) به ارتش «گاریبالدى» بپیوندد. در سفر هر ساله‏ ى شاهزاده و خانواده‏اش به ییلاق، «تانکردى» هم به آنان می‏پیوندد و دل به «آنجلیکا» (کاردیناله)، دختر «دون کالوگرو» (استوپا) می‏بندد…

الیوت نش ، نویسنده تلویزیون ، متخلف را زیر یک تخته سنگ جدید در حیاط خلوت خود دفن می کند. اما یک فرد عصبی نمی تواند جسد را در آنجا پنهان کند.

اکنون جنگ با دشمنان پایان یافته و جنرال شانگ از مولان درخواست ازدواج کرده است اما مغول‌ها همچنان درصدد حمله به چین هستند و نداشتن نیروی نظامی کافی در چین برای مبارزه با مغول‌ها آن‌ها را به فکر اتحاد با کشورهای همسایه واداشته است که این اتحاد هزینه‌هایی برای کشور چین و سه پرنسس آن در بر خواهد داشت…