هیولاها تصمیم می‌گیرند برای تامین برق موردنیاز شهر، کودکان را بترسانند و از صدای جیغ آنها برق تولید کنند. هیولاها از برخورد با کودکان وحشت دارند، اما یک روز به طور اتفاقی یکی از کودکان وارد دنیای هیولاها می‌شود و...

هنگامی که یک داماد خجالتی در حضور ناخواسته‌ی یک زن جوان از دنیا رفته سوگند عروسی خود را تمرین می‌کند، دختر از قبر برمی‌خیزد، با این فرض که داماد با وی ازدواج کرده است.

دو سرباز انگلیسی در هند تصمیم می گیرند از ارتش استعفا داده و به سرزمینی بروند که بعد از اسکندر هیچ سفید پوستی در آنجا پا نگذاشته است...

جورج کلاهبردار حقه بازسرقت واقعا بزرگ را مدیریت می کند. او به همراه برادرش، کن، فعال حقوق حیوانات لکنت زبان دارد، ومعشوقه‌اش واندا و برادرش اتو، قاتل شبه روشنفکر سابق سیا، موفق به سرقت الماس ها و جواهرات به ارزش 13 میلیون پوند می‌شوند. سپس جواهرات و الماس سرقتی به خوبی در یک مخفیگاه نگهداری می شود و پس از آن جورج می خواهد بیشتر واندا را ببیند. اما جورج یک بار دیگر برمی گردد الماس و جواهرات ارزشمند را می گیرد، زیرا به اتو اعتماد ندارد. وقتی متوجه می شود که او تنها کسی نیست که از الماس ها خبر دارد، مشکلات پیش می آید...../. مترجم : eagle 5000

در این فیلم عملا هر شخصيتي که ظاهر مي شود داستان را به دست مي گيرد و تغيير مي دهد. شخصيت ها در رقابتي مداوم و غافل گير کننده براي کسب کنترل بازي، فيلم را به پيش مي برند و شابرول استاد شعبده باز است که عناصر استاندارد قالب معمايي را از هم جدا مي کند و بعد به دلخواه دوباره آن ها را سر هم مي کند. ـ داستان: «ژولي ورمسر» (اشنايدر) که با شوهر الکلي و بي تفاوتش «لويي» (استايگر) در سن تروپه زندگي مي کند، به نويسنده ي جواني به نام «جف مارل» (جوستي) دل مي بازد و آن دو در صدد کشتن «لويي» برمي آيند....