خانواده‌ای از ابرقهرمان‌هایی که سعی می‌کنند زندگی کاملاً معمولی‌ای را در بین مردم داشته باشند، از روی اجبار وارد یک نبرد می‌شوند تا دنیا را نجات دهند …

درست یک سال پس از اینکه اریک دروون، نوازنده جوان گیتار راک و نامزدش به‌طور وحشیانه‌ای توسط گروهی از جنایتکاران بی‌رحم کشته شدند، دروون - که توسط یک کلاغ افسون‌کننده همراهی می‌شود - در طلب انتقام از قبر بازمی‌گردد.

وقتی رجی توسط صاحب پست‌‌فطرتش، داگ، در خیابان‌های فقیرنشین شهر رها می‌شود، رجی مطمئن است که صاحب محبوبش هرگز به‌عمد او را رها نمی‌کند. اما هنگامی که رجی با باگ، یک سگ ولگرد، زبون‌باز و بددهن آشنا می‌شود که از آزادی خود لذت می‌برد و معتقد است صاحب‌ها فقط برای بازنده‌هاست، رجی در نهایت متوجه می‌شود که در یک رابطه سمی قرار داشته و شروع به درک داگ می‌کند که چه‌قدر سنگدل و حقیر است.

الف) «رابرت کلیتن دین» (اسمیت)، پدری مهربان، همسری وفادار و وکیل دادگستری، به فروشگاه می رود تا برای همسرش هدیه ای بخرد. اما خودش نمی داند که در ساک خریدش، نواری ویدئویی انداخته اند که قتل اخیر سناتوری امریکایی را به دست «توماس رنولدز» (وویت)، یکی از مأموران فاسد و رده بالای سازمان امنیت آن کشور، نشان می دهد. دیری نمی گذرد که «رنولدز» به تعقیب «دین» می پردازد تا نوار را به چنگ آورد. ب) یک وکیل زمانی که به طور تصادفی شواهد کلیدی دال بر یک جنایت با انگیزه سیاسی دریافت می‌کند، مورد هدف یک سیاستمدار فاسد و آدم‌کش‌های آژانس امنیت ملی او قرار می‌گیرد.

یک پلیس مخفی در یک گروه زیرزمینی از مسابقه دهندگان خیابانی نفوذ می‌کند. اما وقتی که دوستان جدیدش در این گروه به مظنونین اصلی پرونده تبدیل می‌شوند، وفاداری‌اش به پلیس زیر سؤال می‌رود.

تريلري تلفني، که بايد آن را ادامه ي امروزي نمونه هاي کلاسيک اين ژانر مثل « ببخشید، شماره اشتباه گرفتید» (آناتول ليتواک، 1948) محسوب کرد. امتياز اصلي در به روز کردن موفق قراردادهاي ژانر را بايد نه به اليس کارگردان، بلکه به لري کوئن نويسنده ي داستان مبناي فيلم نامه به عنوان مؤلف واقعي فيلم داد. ـ داستان: لس آنجلسی. جواني به نام «رايان» (اوانز) از طريق تلفن هم راه خود، به طور اتفاقي، در جريان ربوده شدن «جسيکا مارتين» (بيسينگر) قرار مي گيرد. او با اين که نه «جسيکا» را مي شناسد و نه مي داند در کجا و براي چه گرفتار شده مي کوشد تا کمکش کند...

چهار فضانورد که سوار بر سفینه ای جدید به مأموریتی آزمایشی رفته اند، به طور پیش بینی نشده ای، در معرض مقدار زیادی اشعه ی گاما قرار می گیرند. این حادثه، تغییر و تحولات غریب و غافل گیر کننده ای در هر چهار نفر به وجود می آورد و پس از چندی آنان به «چهار شگفت انگیز» معرو ف می شوند…

جان برای زندگی به شهر لندن مهاجرت می‌کنند و گارفیلد نیز به همراه آن‌ها عازم این شهر می‌شود. در این میان یک پیرزن ثروتمند تمام دارایی خود را به گربه‌اش «پرنس ۱۲» می‌بخشد. این امر حسادت تنها وارث او «لرد دارگیس» را بر می‌انگیزد. به همین دلیل «لرد دارگیس» درصدد قتل «پرنس ۱۲» برمی‌آید و او را در درون رودخانه می‌اندازد. در همین حال گارفیلد و ادی به گشت و گذار در خیابان‌های لندن مشغولند. درنهایت، طی حادثه‌ای گارفیلد و پرنس جا به جا می‌شوند و گارفیلد به سمت قلعه و در واقع به سوی خطر روان می‌شود…

زن جنگجویی بنام «الکترا» که بتازگی از مرگ نجات یافته، اکنون سعی دارد از یک پیرمرد و دخترش، در مقابل مامورانی که دارای قدرت های ماورای طبیعی هستند، محافظت کند...