کره جنوبی، سال ۱۹۸۶. برای دومین بار جسد یک زن، با دست و پای بسته، و در حالی که مورد تجاوز قرار گرفته پیدا می‌شود. دو کارآگاه پلیس محلی خشن و خیره سر مأمور رسیدگی به این پرونده شده و بدون هیچ ترفند خاصی، تنها با شکنجه و بازجویی مظنونین در کارشان جلو می‌روند. تا اینکه یک کارآگاه حرفه‌ای از سئول می‌آید تا به آن دو در تحقیقات کمک کند. بعد از پیدا شدن سومین جسد زن، آن‌ها سرنخ‌هایی از این قاتل سریالی به‌دست می‌آورند...

به نظر می رسد کارآگاه هافمن آخرین فرد زنده‌ای است که میراث جیگساو را ادامه می‌دهد. اما هنگامی که راز او تهدید می‌شود، او باید به شکار برود تا تمام سرنخ‌های باقیمانده را از بین ببرد.

پس از جدا شدن توسط پلیس، عروسک قاتل چاکی توسط تیفانی، دوست دختر سابق قاتل زنجیره‌ای که روحش در داخل اسباب بازی است، به زندگی بر می‌گردد. به‌دنبال یک مشاجره، چاکی تیفانی را می‌کشد و روح او را به عروسک عروس منتقل می‌کند. چاکی و تیفانی برای یافتن طلسم جادویی که می‌تواند آن‌ها را به شکل انسانی بازگرداند، ترتیبی می‌دهند که توسط جسی و جید که از زنده بودن محموله‌شان بی‌اطلاع هستند، به نیوجرسی بروند.