فردیناند روحیاتی لطیف دارد و بسیار مهربان است. او استشمام گلهای زیبا و خوشبو را به بودن در مبارزات گاو بازی ترجیح میدهد و تصمیم میگیرد آزادانه در کنار گلها و در طبیعت زندگی کند. ولی روزی با یک دختر بچه رو به رو میشود که زندگیاش را دگرگون میکند…
یک پروفسور برای بهبود بخشیدن به زندگی اجتماعیاش معجونی را میخورد که او را به طور موقت به مردی خوشتیپ اما نفرت انگیز تبدیل میکند...