موریس ( رژیانى ) که تازه از زندان آزاد شده، مقدمات سرقتى را فراهم می آورد. ابتدا انتقام جفاى دوستى قدیمى را میگیرد و سپس از » سیلیین « ( بلموندو )، دوستى جدید، تقاضاى کمک میکند.
«کاکران» (کاستنر)، خلبان سابق نیروی هوایی برای گذران تعطیلات به مکزیک میرود. در آن جا «تیبی مندس» (کویین) قدرتمند و خشن که یک امپراتوری اختصاصی برای خود به راه انداخته، به گرمی از او استقبال میکند، چون خود را دوست و مدیون او میداند. با این همه «کاکران» و همسر «مندس» به یکدیگر دل میبندند و با هم فرار میکنند...