«نیکلاس وان اورتن» (داگلاس)، سرمایه دار مقیم سن فرانسیسکو، چهل و هشت ساله شده است. او به عنوان هدیه ی تولد، از طرف برادرش (پن) به شرکت مرموز CRS معرفی می شود تا در یک «بازی» شرکت کند. اما خیلی زود مشخص می شود که این «بازی»، به شدت واقعی است و خطرات بسیاری را به هم راه دارد...

یک دختر جوان بریتانیایی که در هند به دنیا آمده و بزرگ شده است، والدین بی‌توجه خود را در یک زلزله از دست می‌دهد. او به انگلستان بازگردانده می‌شود تا در قلعه شوهر خاله‌اش زندگی کند. شوهر خاله‌اش به دلیل از دست دادن همسرش در ده سال قبل بسیار سرد است. او که بار دیگر نادیده گرفته شده، شروع به کاوش در املاک می‌کند و باغی را کشف می‌کند که قفل شده و مورد بی‌توجهی قرار گرفته است. او با کمک یکی از پسران خدمتکار، شروع به بازسازی باغ می‌کند و در نهایت به برخی از اسرار دیگر عمارت پی می‌برد.