پاریس. «کازیمودو»، ناقوس زن بدشکل و بی قواره‌ی کلیسا نتردام، دل باخته‌ی دختری کولی به نام «اسمرالدا» می‌شود و جان او را نجات می‌دهد...

یک سرباز انگلیسی به نام جان اسمیت، در سفرش برای تصرف مناطق بکر آمریکای جنوبی، با دختری از یک قبیله بومی سرخ‌پوستی آشنا می‌شود. آن دو برخلاف تفاوت‌های فرهنگ و رسوم قبیله‌ای به یک‌دیگر دل می‌بندند و…

در حالی که زن و شوهری به سفری می‌روند تا راه خود را برای بازگشت به یکدیگر پیدا کنند، یک هنرمند نمایش فرعی و همراهان مرموزش از جنگل بیرون می‌آیند، آن‌ها را وحشت‌زده کرده و در آخر در مهلکه‌ای از وحشت روانی و طنز بزن بکوبی تحقیرآمیز به دام می‌اندازند.