صاحب یک فروشگاه موادغذایی در گرینویچ ویلیج به نام «مایلز مانرو» (آلن) با اکراه برای عمل جراحی به بیمارستان می رود. زمان، سال 1973 است. عمل ناموفق می ماند و پزشکان به سرعت او را منجمد می کنند. «مایلز» دویست سال بعد بیدار می شود و خود را در دنیایی پیش رفته و نامأنوس می یابد...

پس از جدا شدن توسط پلیس، عروسک قاتل چاکی توسط تیفانی، دوست دختر سابق قاتل زنجیره‌ای که روحش در داخل اسباب بازی است، به زندگی بر می‌گردد. به‌دنبال یک مشاجره، چاکی تیفانی را می‌کشد و روح او را به عروسک عروس منتقل می‌کند. چاکی و تیفانی برای یافتن طلسم جادویی که می‌تواند آن‌ها را به شکل انسانی بازگرداند، ترتیبی می‌دهند که توسط جسی و جید که از زنده بودن محموله‌شان بی‌اطلاع هستند، به نیوجرسی بروند.