جیمی ارسکین ترسناکترین منتقد تئاتر دوران خود است. او بههمان اندازه که مینویسد، با شور و حرارت زندگی میکند و از نابود کردن بازیگرانی که نتوانند به معیارهای او برسند، لذت میبرد. وقتی صاحب روزنامه دیلی کرونیکل میمیرد و پسرش دیوید بروک مسئولیت را به دست میگیرد، جیمی بهسرعت خود را در تضاد با رئیس جدیدش میبیند و موقعیتش در خطر قرار میگیرد. در تلاش برای حفظ قدرت و نفوذی که برایش مقدس است، جیمی با نینا لند، یک بازیگر زن گرفتار، پیمانی شیطانی (فاوستی) میبندد و خود، نینا و بروک را در شبکهای هیجانانگیز اما مرگبار از اشتیاق، باجگیری و خیانت گرفتار میکند.