فیلم درباره مردی است که در حومهٔ شهر تهران، با اتومبیلش دنبال کسی میگردد که تقاضای پردردسر او را در ازای دریافت ۲۰۰ هزار تومان پول انجام دهد...
داستان این فیلم درباره «هیپاتیا» (ریچل وایس) بانوی ستارهشناس و فیلسوف در اسکندریه در دوران حکومت روم بر این سرزمین در قرن چهارم میلادی و رابطه او با دو رقیب عشقی، یکی بردهاش «داووس» (مکس مینگلا) و دیگری اشرافزادهای بهنام «اریستس» (اسکار آیزاک) است. داووس از سویی عاشق بانوی خود شده و از سویی دیگر میتواند با پیوستن به طغیان مسیحیان به آزادی برسد. در کنار داستان رمانتیک فیلم، داستان تاریخی نیز روایت میشود.