یک اردک به نام اسکروج مک‌داک به دنبال چراغ جادویی می‌گردد که در آن غول چراغ جادو است. ولی جادوگر شیطانی هم به دنبال چراغ جادو است…

وقتی اتوبوس تیمی از ورزشکاران دبیرستانی در کنار جاده‌ای متروک زمین‌گیر می‌شود، حریفی را پیدا می‌کنند که نمی‌توانند شکست دهند و ممکن است زنده نمانند. با نگاهی از روی گرسنگی از طریق پنجره‌های اتوبوس مدرسه، هیولا بارها و بارها برمی‌گردد. اما وقتی هم تیمی‌ها متوجه می‌شوند که در مورد اینکه به چه کسی حمله کند انتخابی است، توانایی آن‌ها برای با هم ماندن به آزمایش گذاشته می‌شود - چرا که تهدیدی سیری‌ناپذیر سعی می‌کند آن‌ها را از هم جدا کند!